(از دیدگاه مولانا) نویسنده : رضا آراسته ترجمه : محمود هاتف مقدمه : اریک فروم در مجموعه حاضر زمینه اجتماعی ایران از گذشته تا کنون مورد بررسی قرار گرفته است، روح سلطه گری و سلطه پذیری در بشر به بحث گذاشته شده و اثرات تلاش روحی و شناخت خود در دستیابی یک انسان به «خویشتن خود» و هماهنگی روح او با دنیای هستی که عشق، مستی، شور و یگانگی را جایگزین خشم و کین و دلهره و سستی و پریشانی و… می سازد، تبین می شود. برخی از سروده های مثنوی مولانا برای انس خواننده با سخن وی و آشنایی با اندیشه هایش به متن کتاب افزوده شده است. گزیده ای از کتاب : مولانا ابتکاری دارد که شاید منحصر به او و ویژه او باشد- یا دست کم در این ابتکار کم مانند است- و آن اینست که- چنانکه چندین بار تکرار شده- گفتنیها را می گوید. نظر موافق و مخالف را می آورد. و گاه چنان می نمایاند که خود «مدعی» است و به مخالف و ایرادگیر و شک کننده، بسختی می تازد و گاه در نقش عابد و زاهد و واعظ جلوه گر می شود و سختگیری و تحجر را به حد اعلی می رساند اما سرانجام خواننده اثرش اختیار و آزادی و حق گزینش می دهد یا بهتر بگویم: به او می آموزاند که باید در پذیرش مطلب از خرد و اندیشه خود یاری بگیرد. بهمین سبب، در هر بخش و داستان و سرگذشتی که می آورد، سروده هایش سخت متناقض می نماید. اگر پژوهنده، آگاه و بینا نباشد؛ یا مقلدانه و متعبدانه به او سر می سپرد، یا سراسر آثارش را یاوه و پریشان می انگارد.