نویسنده : آنتوان پاولوویچ چخوف ترجمه : ناهید کاشیچی نمایشنامه خرس: پوپوا زن جوانی است که تازه شوهرش را از دست داده و تظاهر می کند که از مرگ همسرش نگران است . اسمیرینف ملاک برای گرفتن بدهی خود به خانه زن بیوه می شود درگیری بین آندو در انتها ... نمایشنامه خواستگاری: ایوان واسیلی همسایه آقای استپان برای خواستگاری از دختر استپان ملاک به خانه آنها می آید . ایوان واسیلی و ناتالیا با هم به گفتگو می نشینند ابتدا استپان و دختر ش نمی دانند چرا واسیلی به خانه آنها امده آنها ضمن پذیرایی به خاطر ملک وحتی اصالت سگشان با هم می کنند .در این نمایشنامه رفتار آدمه ای خرده بورژوا مباحثی که طرح می شود لحظات طنز را می آفرینند. نمایشنامه تاتیانا رپینا : در کلیسا ی جامع در ساعت ۶عصر ورا و پیوتر توسط اسقف به عقد همدیگر درمیایند.مردم در میان خواندن انجیل و دعاهای مقدس با همدیگر حرف می زنند و پشت سر هم غیبت می کنند و مدام حرکات یکدیگر را زیر نظر دارند.کلیسا مملو از جمعیت است به طوری که کسانی هم که از گرما و طولانی شدن دعاها کلافه اند هم نمی توانند از آن جا خلاص شوند.پدر مقدس از معجزات مسیح می گوید و مردم عزای ادامه ی مراسم را گرفته اند.زنی سیاه پوش را که گویا حالش بهم خورده است را به بیرون راهنمایی می کنندشماس و خادم کلیسا و پدر دست از دعا کردن برنمی دارند.حتا برای دوام حکومت الکاندر سوم هم دعا می کنند و گروه همسرایان هم یکریز می گویند:خدایا به ما رحم کن.مردم با هم در مورد خودکشی اخیر چهار زن حرف می زنند و می گویند کاش پدر به جای این همه دعا برای وضع پیش آمده راه حلی داشته باشد....
0 نظر