نویسنده : لسلی کوکمن ترجمه : اصغر اندرودی رمانی با شخصیت های گوناگون که سرنوشت آن ها به گونه ای با یکدیگر پیوند خورده است، بلا جهت بازدید از ارثی که برایش به جای مانده، و آن چیزی به جز یک تئاتر مخروبه نیست، سفری ترتیب داده و حال تصمیم به بازسازی آن دارد، هرچند همسرش چندان موافق این کار نیست. موضوعات شگفت انگیزی در رابطه با آن تئاتر وجود دارد، پیدا شدن یک جسد، اطلاعاتی عجیب و ترسناک در رابطه با گذشته بلا و پرونده هایی در رایانه شخصی عمه ی اش که خبر از حوادثی مبهم می دهند. گزیده ای از کتاب : فران رو به روی نمایشگر نشست، کلید آن را یافت و فشار داد. رایانه پس از صدایی ملایم روشن شد و پس از چند ثانیه صفحه نمایشگر آن تعداد زیادی پرونده را نشان داد. فران گفت: «بفرما.» بلا با صدایی خفه بر روی تنه درختی که به جای صندلی در آنجا بود، نشست و گفت: «نمی تونم این چیزا رو هضم کنم. این چیزا چه معنایی داره؟» فران گفت: «اون، با نگاه کردن به این، چیزهایی رو که اینجا داشته فهرست بندی می کرده. بله، اینجا رو ببین، اسم این پرونده دهه هزار و نهصدو بیسته.» لیبی از بلا پرسید: «می خوای این پرونده رو باز کنی؟ هرچی باشه، عمه تو بوده.» بلا گفت: «ادامه بدین. من نمی خوام این کارو بکنم.»
0 نظر