نویسنده : بختیار علی ترجمه : آرش سنجابی آخرین انار دنیا که بر رئالیسم جادووی استوار است، رمانی جهانی است و تاکنون به زبانهای آلمانی، روسی، انگلیسی، عربی، یونانی، ترکی و اخیراً هم اسپانیایی برگردان شده و هنوز هم در نشریات ادبی دنیا نقد میشود. بختیار علی، هرچند جنگ و تبعات آن را دستمایهٔ اصلی داستانش کرده است اما به تمام مسائل بنیادی زندگی بشر از مرگ، تنهایی، خدا، زیبایی تا خیانت و تکثیر متشابه انسانها در یکدیگر نیز پرداخته است. داستان با این جملات آغاز میشود: «صبح روز اول بود، که دانستم اسیرش هستم. توی آن کاخ متروک، در عمق آن جنگل پنهان بود که گفت بیرون طاعون کشندهای شایع شده است. وقتی که دروغ میگفت تمام پرندگان پر میکشیدند. از بچگی چنین بود. هرگاه دروغ میگفت بلاهای طبیعی نازل میشد باران میبارید یا درختان سقوط میکردند! ... توی آن کاخ بزرگ و متروک اسیرش بودم. برایم کتابهای زیادی آورد و گفت "اینها را بخوان" گفتم "میخواهم بروم" گفت در بیرون طاعون آمده، تمام دنیا را طاعون برداشته، مظفر صبحگاهی، توی این کاخ زیبا بمان و زندگی کن. من این کاخ را برای رهایی از بیرون ساختهام. اینجا آرام بگیر ... من این کاخ را برای خودم و فرشتههایم ساختهام، خودم و شیطانهایم ...»
0 نظر