قول (فاتحه ای بر رمان پلیسی)،(شمیز،جیبی،ماهی)

کد شناسه :15817
موجود نیست

نویسنده : فریدریش دورنمات ترجمه : محمود حسینی‌زاد ""ماتئی"، بازرس تحصیلکرده‌ی پلیس، در اوج افتخارها و موفقیت‌هایش به سر می‌برد که خبر می‌دهند جنازه‌ی دختربچه‌ای در جنگل‌های اطراف پیدا شده است. در اولین دقایق پلیس و مردم سوءظن خود را متوجه‌ فروشنده‌ی دوره‌گردی میکنند که یکبار به علت درگیری و مشکل با دختری 14 ساله دستگیر شده است. ماتئی با دقت در شواهد اصرار خود دوره‌گرد، در مجرم بودن او شک دارد اما پیش از آن که بتواند نظریاتش را ثابت کند پیرمرد ولگرد خود را در سلولش دار می‌زند. ماتئی به مطالعاتش ادامه داده و با دوستان دخترک مقتول صحبت میکند. وی متوجه می‌شود کودک با یکی از دوستانش درباره‌ی غولی که به او هرهفته جوجه تیغی می‌داده صحبت کرده است. ماتئی به چیزهای بیش‌تری دست پیدا نمیکند و پلیس هم پرونده را مختومه اعلام میکند. اما چیزی در ذهن ماتئی می‌جوشد و او را به ادامه‌ی کار وامی‌دارد. با دقت بیش‌تر او درمی‌یابد دو قتل دیگر، مشابه همین مورد در سال‌های پیش هم اتفاق افتاده که مشخصات ظاهری هر سه مقتول مشابه است. ماتئی برای رسیدن به هدف، دخترک کوچکی با همان مشخصات به فرزندی قبول میکند، در جاده‌ای پمپ بنزینی می‌خرد و با دخترک در آن‌جا زندگی میکند تا شاید به این وسیله قاتل را بیابد. مدت‌ها می‌گذرد و خبری نمی‌شود. تا اینکه ماتئی متوجه می‌شود دخترک چندروزی است دیرتر به خانه می‌آید و با خودش شکلات‌هایی به شکل جوجه‌تیغی دارد. پلیس فوراً در جریان قرار گرفته و کودک را چند روزی زیر نظر می‌گیرد اما مرد هدیه‌دهنده‌ی شکلات هرگز نمی‌آید و پلیس برای همیشه از یافتن وی مایوس می‌شود و ماتئی لقب دیوانه می‌گیرد. سال‌ها بعد پیرزنی در آستانه‌ی مرگ برای رییس پلیس حکایت میکند که همسرش دچار نوعی جنون بوده و دخترکهای معصوم را با شکلات‌هایی به شکل جوجه‌تیغی می‌فریفته و در آخرین مورد زمانی که برای کشتن دختر آخری می‌رفته تصادف کرده و مرده است."

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر