نویسنده : ساناز فرجی "مایا" به همراه پدر و مادرش که افرادی تحصیلکردهاند و دایم با هم در ستیز و دعوا هستند زندگی میکند. پدر پس از ورشکستگی، خانواده را به منزلی محقر در جنوب شهر میبرد و سپس فرار میکند. مادر نیز تلاش میکند تا مایا را به خارج از کشور بفرستد. مایا در همین حین متوجه میشود که مادرش، مادر واقعی او نیست و او فرزند یک زن آلمانی است. در این اوضاع نابسامان، مایا مجبور میشود تا با پسر صاحبخانه که در کار مواد مخدر است ازدواج کند. او سرانجام پس از یک زندگی مشقتبار به آلمان رفته و مادر واقعی خود را مییابد.